پایگاه اطلاع رسانی آیت الله احمد فرخ فال

عید سعید قربان مبارکباد

عيد قربان، عيد بشارت هاي الهي است، و روزي براي باز يافتن خودِ گم شده انسان

عید سعید قربان، عید ذبح میوه ی دل ابراهیم و ایثار سبز اسماعیل، عید بر آمدن انسانی نو از خویشتن خویش، عید رهیدگی از اسارت نفس و عید لبیک به دعوت حق را تبریک و تهنیت عرض می نماید
17845 نمایش | در تاریخ : 1403/3/26 | در موضوع : رویداد هفته

عيد قربان، تنها روزي از بي شماري ايام نيست تا در تعيّن يک نامْ معنا، در قاموس واژه ها يک قومْ توضيح، و در فرهنگ يک آيينْ تفسير شود. اين روزْ روايت اوج مند زيباترين حکايت عشق آسمانيِ يک انسان الهي است. اين روز، فرجامِ نيک يک مناسکْ و آغاز يک راه است؛ پايان رنج هاي سفر، اشک هاي شوق، تن پوش هاي برابري، درس هاي برادري، بارقه هاي رحمت، لحظه هاي خاکْ ساري، هنگامه هاي برائت، و آغاز راهي است براي حفظ همه اين ره يافت ها، فصلي براي همه اين شکفتن ها و ترنّمي براي آفريده شدن دوباره. عيد قربان، عيد بشارت هاي الهي و روزي براي باز يافتن خودِ گم شده انسان است.

** عيد در فرهنگ ديني
واژه «عيد» تنها يک بار در قرآن آمده و به معناي روزي است که نعمت هاي آسماني بر مؤمنان فرود مي آيد. در فرهنگ اسلام نيز از روزي که انسان در آن گناه و معصيتي مرتکب نشود، به عيد تعبير کرده اند. اعياد اسلامي هم چون فطر، مبعث، غدير و قربان، افزون بر اين که خاطره رخ داد مهمي را در يادها زنده مي کنند و بزرگ داشت، درس آموزي و تبليغ آن روي داد را يادآور مي شوند، روزهاي ويژه رحمت و لطف خداوندي نيز به شمار مي آيند. در اين عيدها، عطايا و نعمت هاي الهي، در سريرهايي از نور بر بندگان فرود مي آيند و دريچه هاي بخشش و آمرزش پروردگار، به مِهر بر مردمان گشوده مي گردد. از اين رو، آنان که لحظه هاي ناب را قدر مي شناسند، در اين روزها با عطر نياز و راز، غبار غفلت را از دل هاي آلوده شان مي زدايند و دل را از زنگار گناه، پاک مي سازند.

** عيد قربان، عرصه جهاد اکبر
واژه «عيد» به معناي رجوع و برگشتن است و «قربان» به معناي قرباني يا هر آن چه با آن بر پروردگار، تقرب جويند. از اين رو، مي توان عيد قربان را به معناي بازگشت انسان به مقام تقرّب الهي دانست. اين مقام در سايه مبارزه با هواهاي نفساني و در پرتو تهذيب، خودسازي و بهره وري از فرصت هاي ناب به دست مي آيد. زايران خانه خدا که پس از تحمّل مرارت هاي بسيار و پرهيز از آلايش هاي دنيوي، اينک به منزل گاه آخر رسيده اند، و نيز مردماني که اين روز را از روزهاي ويژه الهي مي دانند، عيد قربان را جشن مي گيرند. در اين روز، مردمان مسلمان، با بزرگ داشت خاطره ابراهيم و اسماعيل و با درس آموزي از ايثار تأثيرگذار آن دو بزرگ مرد يکتاپرستِ تاريخ، بار ديگر با نهيب بر انديشه هاي خويش، باورهاي خود را به ستيز با خودخواهي ها و منيّت ها مي فرستند، تا در پيکار اصلي با هواهاي نفساني ـ که به جهاد اکبر تعبير شده ـ پيروز ميدان باشند.

** پايان ماندگار
هر عمل، خُرد يا کلان، خوب يا ناروا، در فرجامِ خود به بار مي نشيند و نيکي و زشتي آن به درستي رخ مي نماياند. پايان عبادت ها نيز، رازها و رمزهايي برازندهْ در خود نهان دارند، و از اين روست که رمضان در منزل فطر، نماز با سلام، هفته با جمعه و حج با عيد قربان به شکوفه مي نشيند. قربان، عيد شادمانه اي است که چون حُسن ختامي زيبا، در پايان غزل معرفت حج آمده و به آن شکوهي بي کران بخشيده است. در عيد قربان، همه مرادها، مرارت ها، مداومت ها و مناسک ها، در فرجامي ماندگار معنا مي شود و در بارگاه بلند خداوندي به ثمره ثواب و قرب الهي پاداش مي يابد.

** عيد حسرت و شادي
عيد سعيد قربان، شادي و شور و شعف را با حُزن و حرمان و حسرت به هم آميخته است. آنان که با دست رفاقتِ توفيق، راهي حرم بوده اند و ميهمان مکّه و مدينه و مروه و منا، اينک به هنگام عيد قربان ـ که اندک اندک، آهنگ بازگشت نواخته مي شود ـ از سويي با مِهر و لبخند از حلاوت عبادتي مي گويند که به انجامش موفق بوده اند و از سويي ديگر، از اندوه انبوهي که آوار دلشان شده، و قصه سنگين فراقتي که غصه قلب هايشان. در آن سوي ديگر، مردماني که ساليان پيش، شيريني سفر به سرزمين عشق را در ذايقه هاي معنوي شان به خاطر سپرده اند، شهد شيرين آن خاطره ها را بار ديگر در دفتر ايّام مرور مي کنند. مردمي نيز که هنوز فرصت زيارت حج را نيافته اند، دستان خود را نردبان نيايش مي کنند و حسرت ديدار را با گل برگ هاي دعا، بهانه توفيق مي سازند. عيد قربان، يادمان همه اين حسرت ها و شادي هاست.

** عيد تقرّب
حج، تبلور تمام عيار تمامت اسلام و اسلام، آيين عبوديت و بندگي و بندگي، شيوه تقرّب با مبدأ هستي است؛ يعني حج، هنگامه حضور حق است و حالِ قرب عبد از اين رو، بايد که هر عمل عبادي، با نيّت نزديک شدن به پروردگار باشد و الا همه عبادت ها، صورت هايي بي معنا مي شود که جز رنج ريا، حاصلي به همراه ندارد. در تمامي مناسک و مراتب حج نيز از آغاز تا فرجام، اگرچه در قالب هاي گونه گون و در اشکال مختلفْ صورت مي پذيرد، ولي روحي منسجم و کليتي هم تافته دارد و زندگي و زايندگي آن، در پرتو همين روح منسجم ـ که همانا رسيدن به مقام تقرّب الهي است ـ رخ مي نمايد. اين امر در عيد قربان و با سنّت قرباني که به شکل نمادين ذبح حيوان نمايش داده مي شود، بيش تر تجلّي مي يابد؛ چرا که اين سنّت، يادگار و يادآور عمل انساني است که براي يافتن قرب الهي، در اوج تسليم و رضا، عزيزترين کس خويش را به قربان گاه ذبح فرستاد.

** آزمايش آشکار
پروردگار متعال در قرآن مجيد، زيباترين تصوير عشق الهي انسان را در داستان رضاي ابراهيم و تسليم اسماعيل، اين گونه ترسيم کرده است: «و وقتي با او به جايگاه «سعي» رسيد، گفت: اي پسرک من! من در خواب [چنين] مي بينم که تو را سر مي بُرم، پس ببين چه به نظرت مي آيد؟ گفت: اي پدر! آن چه را مأموري انجام ده! ان شاءالله مرا از شکيبايان خواهي يافت. پس وقتي هر دو تن در دادند [و هم ديگر را بدرود گفتند] و [پسر [را به پيشاني برخاک افکند، او را ندا داديم که اي ابراهيم! رؤياي [خود] را حقيقت بخشيدي، ما نيکوکاران را چنين پاداش مي دهيم. راستي که اين همان آزمايش آشکار بود».

** اندکي تأمل
امروز که در شادي عيد قربان قدم مي زنيم، لختي با خود بينديشيم که اگر آن روز، ابراهيم خليل، اسماعيل را ـ که همه هستي و نمادي از تعلق دنيايي اش بود ـ به قربان گاه برد، امروز، اسماعيل ما کيست؟ کدام تعلق، بر بال پرواز ما زنجير شده است؟ مال؟ مقام؟ موقعيت؟ جواني؟ زيبايي؟ يا... بايد که هر چه بهانه ماندن است، هر که ما را به دنيا گره زده، هر چه بر چشمان دلمان بسته اند تا خدا را نبينيم، و هر غبار غفلتي که بر قلبمان نشسته و فطرت پاکمان را سياه اندود کرده است، همه و همه را چون گوسفندي قرباني، به مذبح ببريم و شاه رگ دل بستگي هايمان را با تيغ پيکار با نفس قطع کنيم:

بگذر از فرزند و جان و مال خويش تا خليل اللّه ِ دورانت کنند
سَر بِنه بر کف، برو در کوي دوست تا چو اسماعيل، قربانت کنند


** دوستيِ خدا گوارايت باد
صحرايي تفته، ريگ زاري خشک و بي آب و علف، لحظه هايي که به کندي مي تپيد و پدري که با پروردگارش ميثاق و پيماني داشت. براي پدر سخت است اگر خاري به پاي فرزند خَلد، ناگوار است اگر جان او را فسرده بيابد؛ پس بار خدايا! اين چه پيماني است که تو باپيامبرت بسته اي؟!

و ابراهيم با دستان پسر در دست، استوارگام مي پيمود. او مأمور بود که فرزند را با دستان خويش قرباني کند. پدر هرگز به چنين امري رضا نمي دهد، ولي ابراهيم که هم چون ديگر پدران نيست. نام مقدّسِ خداوند را بر زبان مي راند، خنجر بر حنجر اسماعيل مي نَهد و مي فشارد. خدايا! پس چرا اين کاردْ کارگر نمي افتد؟!... به ناگاه از دل آسمان، از پي برقي و رعدي، قوچي سپيد، پاي بر زمين مي نهد. بيا ابراهيم، اين گوسفند را قرباني کن. تو از اين آزمون سربلند بيرون آمدي؛ پس دوستي خدا گوارايت باد.

** قرباني کربلا
عيد قربان، حکايت آزمايش ابراهيم و اسماعيل و هاجر، و تاريخ عبوديت است. اين حکايت و اين آزمون، در طول تاريخ، همواره تکرار شده، اگرچه هيچ گاه بر آن شيوه و به آن گونه نبوده است. تکرار حيات بخش آن واقعه، در کربلا و در آزمايشي متفاوت تجلي يافت. در آن سرزمين، حضرت سيدالشهداء عليه السلام ابراهيم، زينبْ هاجر و فرزندان و ياران حسين عليه السلام اسماعيل اين واقعه بودند. اينان حماسه اين آزمون را پر شکوه تر از ابراهيم و اسماعيل و هاجر، بر پهنه ابديت رقم زدند؛ چرا که ابراهيمِ کربلا، نه تنها يک اسماعيل، که اسماعيل هايش را به مذبح برد و در پايان خود نيز به قربان گاه شهادت رفت. هاجر اگر بر جدايي اسماعيلي که به دامانش بازگشت صبر پيشه ساخت، زينب عليهاالسلام بر مصيبتِ فراقِ ابدي 72 عزيز، صبورانه سوخت. اگر آنان خانه کعبه را بنا نهادند تا مردمان به آن جا رو آورند و با خداي کعبه تجديد عهد کنند، امام حسين و امام زين العابدين عليه السلام و زينب عليهاالسلام نيز با ايثار خون و رشادت هاي بي شمار، غبار غفلت و حجاب و نفاق را از چهره اسلام زدودند.


** عيد تسليم
عيد قربان با تجديد خاطره ابراهيم و اسماعيل، سمبلي از تسليم در برابر اوامر الهي را فرا روي مؤمنان حقيقت جو به نمايش مي گذارد و مي آموزد که مسلمان راستين، نه تنها بايدکه با زبان و گفتار، وحدانيت خدا و نبوت پيامبرش را تصديق کند، بلکه بايد با تمام وجود خويش، تسليم حق و حقيقت باشد. در مناسک حج نيز، زاير نمي پرسد که چرا بايد از کوه صفا به سوي کوه مَروه هفت بار بدود، چرا بايد اين چنين گرد خانه خدا بچرخد، چرا بايد شب را در مَشعر به روز آورد، چرا بايد قرباني کند. او با فريادِ: «لَبِّيْکَ اللهمَّ لَبِّيْکَ»؛ لبيک بارالها لبيک. تو بي شريکي، لبيک. سپاس و نعمت و فرمان روايي از آنِ توست، تو بي شريکي، تسليم بودن خود را اعلام مي دارد و با ابراهيمِ پيامبر که سرسلسله اسلام آوردگان و تسليم شدگان به حق است، هم زبان مي شودو رو به کعبه اي که ابراهيم عليه السلام بنا کرده مي گويد: «همانا نماز من و عبادات من و زندگي و مرگ من، براي خداوندي است که پروردگار جهانيان است. او شريکي ندارد و به من چنين امر شده است».

** عيد بيزاري از دنيا
عيد قربان، جشن تقرّب به درگاه خداوند است و اين معنا، جز در سايه بُريدن از همه تعلقاتِ دامن گير و رَستن از همه وابستگي هاي نارواي دنيايي به انجام نمي رسد. حضرت علي عليه السلام ـ که بزرگْ راهنماي راه طريقت است ـ در يکي از روزهاي عيد قربان، با اشاره بدين معنا، در بيزاري از دنيا فرموده اند: «آگاه باشيد! گويا دنيا پايان يافته و وداع خويش را اعلام داشته است. خوبي هايش ناشناخته مانده، به سرعت پشت کرده، مي گذرد. ساکنانش را به سوي نابودي مي کشاند و همسايگانش را به سوي مرگ مي راند... . اي بندگان خدا! از سرايي کوچ کنيد که سرانجام آن نابودي است. مبادا آرزوها بر شما چيره گردد [و [مپنداريد که عمر طولاني خواهيد داشت».

** قرباني؛ مقدّمه قُرب
راز زندگي مردان راستين الهي، در آن است که آنان براي رسيدن به کوي دوست و کسب رضايت محبوب، هرچه جز خدا در دل دارند، بر جاي مي گذارند تا پاک و مطهر به بارگاه ربوبي حضرت حق وارد شوند. در اين عرصه، قرباني، وسيله قرب است و عيد قربان، روز تقرّب و نزديکي به درگاه پروردگار. خداوند متعال به مابسيار نزديک است، حتي نزديک تر ازرگ گردن، ما نيز بايد که به او نزديک شويم و قرباني کردنِ هر آن چه غير اوست و در دل و جان ما مسکن گزيده، مقدمه قُرب است. اين همان رمز قرباني و يکي از ارکان مهم حج ابراهيمي است، و چه خوب گفته اند:

ز اسماعيل جانْ تا نگذري مانند ابراهيم به کعبه رفتنت تنها نمايد شاد شيطان را
کسي کو روز قربان، غير خود را مي کند قربان نفهميده است هرگز معني و مفهوم قربان را

** قطع تعلق از همه چيز
در مسير بندگي، گاه ممکن است که علم و عمل صالح انسان نيز، حجاب حق و دام راه مؤمنان گردد. در آزمايش الهي قرباني، اسماعيل، نه تنها فرزند دل بند و حاصل عمري درد و اميد و دل بستگي و هجران، بلکه «عمل صالح» ابراهيم است که خداوند خود بشارت تولدش را در سنين پيري به او داده بود. در اين آزمون الهي، حضرت ابراهيم در حالي که ديگر از خود و خودبيني هيچ نداشت، از حاصل عمر و عمل صالح خود نيز قطع اميد کرد تا تنها به يکي تعلق داشته باشد. او با شکست شيطان، همه مراتب عالي توحيد را سپري کرد و از امتحان مهم پروردگار سربلند گام بيرون نهاد.

** قرباني؛ آزمون انفاق
در وراي احکام حيات بخش اسلام، اسرار شگرف و غنايي بي کران از معناي نابْ نهفته که کاوش پژوهش گران و ادراکِ اندک آدميان، به هزار توي ژرف بسياري ازآنان دست نيافته است. درباره فلسفه قرباني نيز، سخن بسيار گفته شده، ولي مي توان يکي از مهم ترين اسرار اين آيين را، امتحان مردمان در بذل مال و جان خويش در راه خدا دانست. در سنّت قرباني، آدمي در آزموني الهي، با بريدن گلوي طمع و با جدا ساختن اندکي از مال خود، از سر رضا و تسليم و بدون بخل و تنگ نظري، هديه اي در خور را نثار دوست مي کند. بدون ترديد، همان گونه که در آيه 37 سوره حج آمده، خداوند متعال از گوشت و پوست و خون قرباني بهره اي نخواهد برد، بلکه تقوا، پرهيزکاري و فرمان بُرداري انسان است که خدا را خشنود کرده و نردبان رشد و تعالي آدمي مي شود.

** فدا کردن بهترين داشته ها
هر ساله در روز عيد قربان، ميليون ها زاير مشتاق، گردهم مي آيند تافريضه قرباني را به انجام رسانند. در تعاليم اسلام براي پذيرفته شدن قرباني، افزون بر رعايت احکام فقهي ويژه آن، مي بايست به بسياري از ملاک هاي معنوي نيز توجه داشت؛ اموري هم چون قصد تقرب، اخلاص و اين که انسان، برترين داشته هاي خود را پيشکش بارگاه الهي کند. قرآن مجيد نيز در سوره مائده، در اشاره به ماجراي فرزندان حضرت آدم عليه السلام ، بر اين مهم تأکيد دارد. در اين داستان آمده که: «هابيل» يکي از بهترين شتران خود را براي قرباني حاضر کرد، ولي «قابيل» ـ که بهره کاملي از ايمان نداشت ـ دسته اي از گندم هاي نامرغوبش را به اين امر اختصاص داد. پروردگار، قرباني هابيل را ـ که از روي صدق و اخلاص بود ـ پذيرفت، و هديه قابيل را ـ که در آن نشاني از اخلاص نبود ـ نپذيرفت.

** اسوه هاي دين داري
سرگذشت و آزمايش ابراهيم و هاجر و اسماعيل، حکايت همه بندگان وارسته و صالح و صديق خدا و اسوه تمام دين داران است. در قصه ابراهيم، آن حضرت براي رسيدن به مقام قُرب، تمام اميدهاي خود را به قربان گاه برد و قهرمانِ مقام رضاي به امر حق شد. هاجر نيز بارها بي پناهي و بيم و اميد را آزمود و با توکل بر خدا، به مقام صبر رسيد. قرباني بزرگ يعني اسماعيل نيز، به رضاي دوست راضي بوده، حتي صبر خود را نيز تسليم کرده بود. رضاي ابراهيم، صبرهاجر و تسليم اسماعيل، هر کدام درسي جاودانه اند و اينان، خود معلمان ماندگار. ابراهيم و هاجر و اسماعيل، سه اسوه اند که هر کدام در بندگي، مرتبه اي دارند و هر کس که سيري به سوي خانه حقيقت خويش دارد، با آنان احساس خويشي و خويشاوندي مي کند.

** قدمت قرباني
در روز عيد قربان، زايران بيت اللّه الحرام در سرزمين مِنا، و بسياري از کساني که سال هاي پيش به حج رفته اند، سنّت قرباني را به جا مي آورند. اين آيين، اگرچه در فرهنگ اسلامْ فلسفه، اسرار و اهميت ويژه اي يافته، ولي در امت ها و اديان پيشين نيز به گونه هاي متفاوت رايج بوده است. از اين رو، نمي توان آن را آييني ويژه اسلام دانست. قرآن مجيد در سوره مائده، با اشاره به داستان آزمايش فرزندان حضرت آدم و پذيرفته شدن قرباني هابيل و قبول نشدن قرباني قابيل از سوي خداوند، قدمت اين امر را به درازاي عمر آدمي دانسته است. مرحوم علامه طبرسي، صاحب تفسير مجمع البيان نيز در تبيين آيه 34 سوره حج، اين آيه را، دليلي بر عدم اختصاص سنّت قرباني بر مردمان مسلمان مي داند.

** اعمال زايران در عيد قربان
زايران بيت اللّه الحرام، در روز عيد قربان، چند عمل را به انجام مي رسانند. ابتدا با پرتاب هفت سنگ ريزه براي هفت بار به ستون هايي چهارگوش از سنگ هاي برهم چيده شده ـ که نماد ابليس رجيم است ـ تنفّر خود را از همه شيطان هاي درون و برون ابراز مي کنند. اين عمل را «رَمْيِ جَمَره» گويند. سپس با کوله باري از عقيده و جهاد، رو به سنّت قرباني مي آورند و آن را به پيش گاه پروردگار هديه مي کنند. سومين و آخرين عملي که حاجيان بايد در روز دهم ذي الحجه به انجام رسانند، عمل «حَلق» يا تراشيدن موهاي سر براي مردان و کوتاه کردن قدري از مو و ناخن براي زنان است. زايران خانه خدا، در روز عيد قربان، شکوه مندترين و آرماني ترين گام ها را براي رام کردن نفْس خويش برمي دارند و کمال تسليم و رضا را در تصويري زيبا از عبوديت و بندگي به نمايش مي گذارند.

** زدودن خرافات
دين مقدس اسلام، آيين قرباني را از پليديِ خرافات و انحرافت زدود و آن را به صورت برنامه اي پويا، سازنده و رشدآفرين، در عرصه جامعه عرضه داشت. پيش از اين، چهره اين سنّت الهي، با اعمالي زشت، آلوده شده بود. در برخي از اقوام پيشين هم چون فينيقي ها، کنعانيان و مصريان، عادت نکوهيده قرباني کردن فرزندان يا افراد بشري رايج بود. بعضي، قربانيان خود را به بت هاي چوبي و سنگي پيشکش مي کردند و دسته اي ديگر نيز قربانيان را باسوزاندن، تقديم معبودهاي خود مي ساختند. دين مقدس اسلام، ذبح انسان، قرباني براي بتان و سوزاندن آن را رد کرد و کشتن قرباني را، به عنوان عبادتي مقدس در راه منفعت رساندن به مردمان و انفاق به تهي دستان به کار گرفت.

** اطعام غيرمسلمان
بسياري از فقها با استدلال به آيه 36 سوره حج، بر اين باورند که گوشت قرباني را حتي به غير مسلمان نيز مي توان بخشيد. از اين رو، شايسته است فقيران را از هر مذهب و مرام، از منافع قرباني بهره مند ساخت. در کتاب مناسک حج حضرت امام خميني رحمه الله آمده است: «احتياط آن است که ذبيحه را سه قسمت کنند، يک قسمت را هديه بدهند و يک قسمت را صدقه بدهند و قدري هم از ذبيحه بخورند و صدقه را به مؤمنين بدهند،... و اگر صدقه را به فقراي کفار بدهد يا آن که تمام ذبيحه را به آن ها بدهد، اشکال ندارد».

در دنيايي که هر گروه و دسته، براي استثمار ديگران نقشه مي کشند و تنها به منافع خويش مي انديشند، بدون ترديد، تنها مکتبي چون اسلام ـ که داراي چنين تفکري بشر دوستانه و خيرخواهانه است و در عمل آن را به اثبات رسانده ـ قابل اعتماد و اطمينان است. اسلام، دين زدودن فقر است؛ حالْ هر کس و هر کجا که باشد. اين گونه جامع نگري هاست که توجه مردمان گيتي را به اين مکتب انسان ساز متوجه کرده است.

 

برچسب ها :

نظرات

ارسال دیدگاه ها

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد ، پر کردن همه فیلدها اجبار است.
خطا : نظر شما ثبت نشد
ارسال انجام شدنظر شما با موفقیت انجام شد